سبک زندگیفرهنگی

امام حاضر غائب

امام حاضرِ غائب!!!


دوست نزدیکتر از من به من است
وینت مشکل که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم


بعد از پیامبر(ص)، امام علی(ع) در میان امت بود. در مشکلات و مسائل لاینحل به سراغش می‌رفتند و لولا علی لهلک العمر می‌گفتند. چه گره‌ها که به دست مبارکش باز نشد و چه سلونی قبل ان تفقدونی‌ها که نگفت. ولی جامعه مسلمان نبوی او را امام نمی‌دانستند. امام حاضر بود و اصحاب غافل.
حسن بن علی علیهمالسلام پس از پدر در میدان کارزار حاضر بود؛ ولی شیعیان پشت او را خالی کردند. امام حاضر بود. شیعیان اهل بصیرت نبودند. دله بودند. امام خود را در بازار نامردی به ثمن بخس فروختند.
حسین بن علی علیهمالسلام در کربلا با 72 یار به پیکار رفت. توابین و در راس آنها بزرگترین عالم شیعه سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه منتظر امام گرفتار در چنگ دشمنان بودند. امام گرفتار بود و شیعیان در خواب بودند. شیعیان این گونه عاشورا را دامن زدند.
مجوز همه فعالیت‌ها از علی بن حسین علیهمالسلام سلب شده بود الا دعا و ندبه و مختارها به نام او حکومت شیعی برپا کردند. امام در چاه تنهایی و شیعیان سرگرم برقراری حکومت علوی بودند.
داستان باقرالعلوم و جعفر صادق علیهمالسلام می‌توانست نقطه عطفی باشد برای خردمندان عالم تا از آبشخور امام سیراب گردند، اما دریغ که ظرفیت استفاده از آن بحرین علم و امامت به قدر کوزه جامعه بود و بس.


گر بریزی بحر را در کوزه‌‌ای              چند گنجد قسمت یک روزه‌‌ای‌‌

نوشته های مشابه


حکایت موسی بن جعفر علیهمالسلام حکایت غریبی است. جایگاه امام‌صادق(ع) در جامعه اسلامی موجب سرازیر شدن وجوهات به سوی نمایندگان امام شده بود. این مبالغ هنگفت علمای شیعه را به وسوسه حذف امام و تملک مایملک امامت انداخت. امام زندانی غائب شمرده شد و ائمه بعد از او برای همیشه انکار شدند.

امام حاضر غائب
بله باز هم امام حاضر بود؛ ولی کتمان امام در ذهن توده مردم، برای نمایندگان و حتی امامزادگان صرفه بیشتری داشت.


این است که وقتی علی بن موس الرضا علیه آلاف التهیه و الثناء در نیشابور حدیث سلسله الذهب را روایت فرمودند :
سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ: سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ: سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي
پدرم از پدرش تا اميرالمؤمنين علي عليه السلام و او از پيامبر صلی الله عليه و آله و او از جبرئيل نقل كرد كه خداوند فرمود:
لا اله الا اللّه دژ من است و هر کس وارد حصار من شود از عذابم در امان است.
در پایان و هنگامی که قصد حرکت داشتند فرمودند :
بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ‏ شُرُوطِهَا.
اما این شرط‌هایی دارد و من از شرط‌های آن هستم.
این یعنی جامعه موحد مسلمان کمر به انکار امام بسته‌اند و امام به آنها گوشزد می‌کند توحید بدون امام، توحید نیست.
این یعنی دیگر بعد از 7 امام حاضر غائب انگاشته شده، رسم شده است که امام حاضر را غائب بلکه نادیده بگیرند. این یعنی برای اثبات امامت امام رضا(ع) چه دشواری‌هایی که پیش نیامد. فرزندش محمد جواد(ع) را برای اثبات نسب، پیش چهره‌شناس بردند و چه انکارها نکردند، شیعیان که نه ، عمو و عموزادگان، خاندان و خویشان امام !!!
هر چه گذشت امام حاضر نادیده‌تر گرفته شد. امام‌هادی و فرزندش علیهمالسلام را عسکریین نامیدند؛ چون در لشکرگاه محبوس بودند. امامی را که شیعیانش واگذارند، دشمنانش دربند کشند.
و بدین سیاق غم‌بارترین حکایت، غیبت مهدی(عج) است. امامی که به صلیب کشیده نشد و به آسمان نرفت. امامی که روی زمین حرکت می‌کند و در میان مردم زندگی می‌کند. امامی که اگر زمین یک لحظه از وجودش خالی شود، کائنات فلسفه وجودی خود را از دست می‌دهند، غائب نامیده می‌شود و ما منتظر ظهورش هستیم. ظهور؟ از چه حالتی به چه حالتی؟ از نامرئیت به مرئیت؟ از مادیت به معنویت؟ از پس پرده به این طرف پرده؟
این چه حکایتی است که در تاریخ مکرر ما تکرار می‌شود و ما رخوت و سستی و ناتوانی خود را در یافتن امام و به سوی او رفتن با کلمه غیبت، تفسیر و توجیه ‌می کنیم.
چه کسی او را جستجو کرد و نیافت؟ علی بن مهزیار؟
نقل است که چون فاطمه زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام گفتند: چرا مردم را به خویشتن دعوت نمیکنی؟ فرمود: مَثَل امام، مَثَل کعبه است که مردم بایستی به سوی او شتابند.
تا زمانی که در تهران، بغداد، بیروت و … در خانه‌های خود نشسته‌ایم خانه کعبه برای ما غائب است و چون به مکه درآییم خانه را حاضر می‌بینیم و می‌توانیم بر گردش طواف کنیم .
امام حاضر است. گرفتار بلا یا رها از هر غمی؟ نمی‌دانم. ولی اینقدر می‌دانم که سنت الهی که 11 بار تکرار شده، این است که به فرموده امیرالمومنین علی(ع) : ألا و إنَّ لِكُلِّ مَأمومٍ إماما يَقتَدي بِهِ و يَستَضيءُ بِنورِ عِلمِهِ
همانا که برای هر پیروی، امامی است که به او اقتدا می‌کند و از نور علم او روشنایی طلب می‌کند.
یعنی ما باید طلب نور کنیم از آن امامی که هست. امام حاضر. ما باید به سوی خورشید بچرخیم تا از نورش بهره بریم.
لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوىٰ ؟ بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرىٰ ؟ أَبِرَضْوىٰ أَوْ غَیْرِها أَمْ ذِی طُوى ؟

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا